چرا افرادی که سابقه کار ندارند، در مصاحبههای شغلی پذیرفته نمیشوند؟
در گوشه و کنار شهر، جوانان بسیاری را میتوان دید که با شور و شوق فراوان از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند، اما هنوز نتوانستهاند در بازار کار جایگاه مناسبی پیدا کنند. بسیاری از این افراد علیرغم داشتن تحصیلات عالی و مهارتهای تئوریک، به دلیل نداشتن سابقه کار، در مصاحبههای شغلی مورد پذیرش قرار نمیگیرند. این وضعیت موجب میشود که نه تنها این جوانان با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو شوند، بلکه انگیزه و اعتماد به نفس خود را نیز از دست بدهند.
از سوی دیگر، برخی از این فارغالتحصیلان به ناچار با حقوقهای بسیار پایین و در مشاغلی که هیچ ارتباطی با رشته تحصیلیشان ندارد، مشغول به کار میشوند. این شرایط نابرابر و نامناسب اقتصادی، به تدریج موجب میشود که توانمندیها و مهارتهای این افراد به هدر برود و بهرهوری جامعه نیز کاهش یابد. بسیاری از این جوانان با وجود تواناییهای بالقوه، در مسیر شغلی خود پیشرفتی نمیبینند و همچنان در انتظار فرصتی مناسب برای اثبات خود هستند.
این وضعیت نه تنها به فرد آسیب میزند بلکه به جامعه نیز ضرر میرساند. عدم استفاده صحیح از نیروهای جوان و تحصیلکرده، به معنای از دست دادن نیروی کار ماهر و خلاق است که میتواند موتور محرک اقتصاد و توسعه کشور باشد. اگر این روند ادامه یابد، میتوان پیشبینی کرد که نه تنها نرخ بیکاری افزایش یابد، بلکه کیفیت نیروی کار موجود نیز به تدریج کاهش یابد.
فارغالتحصیلان در بنبست استخدام
اعتماد به فارغالتحصیلان بدون سابقه کار و استخدام آنها میتواند به رشد و توسعه سازمانها و کسبوکارها کمک شایانی کند. این افراد با انگیزه و انرژی بالا وارد بازار کار میشوند و با دیدگاههای تازه و خلاقانه، میتوانند فرآیندهای موجود را بهبود بخشند و نوآوریهای جدیدی را به ارمغان آورند. جوانان تازهفارغالتحصیل با ایدههای نوآورانه و روحیه پویا، میتوانند در حل مسائل پیچیده و بهبود روشهای کاری موثر باشند. این رویکرد میتواند فرهنگ سازمانی را به سمت پذیرش تغییر و تحول هدایت کند، که در نهایت به افزایش رقابتپذیری و نوآوری در بازار منجر میشود.
بسیاری از کسبوکارها نگران این هستند که استخدام افراد بدون سابقه کار، به دلیل نیاز به آموزش و مدت زمان طولانی برای یادگیری وظایف، هزینهبر و غیرموثر باشد. اما تحقیقات نشان داده است که سرمایهگذاری در آموزش و توسعه کارکنان جدید، در درازمدت بازدهی بالایی دارد و موجب افزایش بهرهوری و خلاقیت در سازمان میشود. این سرمایهگذاریها میتواند شامل برنامههای آموزشی داخلی، کارآموزی، و دورههای توسعه حرفهای باشد که نه تنها مهارتهای عملی را تقویت میکند بلکه به کارکنان جدید اعتماد به نفس لازم برای مواجهه با چالشهای شغلی را میبخشد. این فرآیند به نوبه خود، وفاداری کارکنان به سازمان را افزایش داده و نرخ خروج نیروی انسانی را کاهش میدهد.
اعتماد به نیروهای جوان و انگیزهبخش، میتواند تحولات بزرگی در ساختار و فرآیندهای کاری ایجاد کند و به رشد و توسعه پایدار سازمان کمک نماید. این نیروهای تازهکار میتوانند به عنوان کاتالیزورهایی برای تغییرات مثبت در سازمان عمل کنند و با به چالش کشیدن روشهای قدیمی، به بهبود و بهینهسازی فرآیندها کمک کنند. در نتیجه، سازمانها میتوانند با پذیرش و پرورش نیروهای جوان، از مزایای بلندمدت بهرهمند شوند و در مسیر توسعه و پیشرفت گامهای محکمتری بردارند.
روی دیگر سکه؛ نگرانیهای صاحبان کسبوکار
صاحبان کسبوکارها اغلب نگرانیهایی درباره استخدام افراد بدون سابقه کار دارند. این نگرانیها شامل عدم توانایی در انجام وظایف بهصورت مؤثر، نیاز به صرف زمان و منابع برای آموزش، و احتمال افزایش نرخ خروج کارکنان میشود. همچنین، برخی از کارفرمایان معتقدند که افراد بدون سابقه کار ممکن است با محیط کار و فرهنگ سازمانی ناآشنا باشند و نتوانند بهسرعت با آن سازگار شوند.
با این حال، میتوان با ایجاد برنامههای آموزشی و توسعهای مناسب، این نگرانیها را کاهش داد. ارائه دورههای کارآموزی، برنامههای منتورینگ، و فرصتهای یادگیری مستمر میتواند به تازهفارغالتحصیلان کمک کند تا بهسرعت به محیط کار عادت کنند و تواناییهای خود را به بهترین شکل بهکار گیرند. همچنین، ایجاد فرهنگ سازمانی حمایتگر و تشویق به نوآوری و خلاقیت میتواند به جذب و نگهداشت نیروهای جوان کمک کند.
نقش آموزشهای عملیاتی در دانشگاهها و آموزشگاهها
یکی از عوامل مهم در عدم اعتماد به فارغالتحصیلان بدون سابقه کار، فقدان آموزشهای عملیاتی در دانشگاهها و آموزشگاهها است. بسیاری از برنامههای آموزشی بر مباحث تئوریک تمرکز دارند و کمتر به مهارتهای عملی و کاربردی پرداخته میشود. این موضوع باعث میشود که دانشآموختگان پس از فراغت از تحصیل، با چالشهای جدی در محیط کار مواجه شوند و نتوانند بهسرعت و بهصورت مؤثر وظایف خود را انجام دهند.
برای رفع این مشکل، دانشگاهها و آموزشگاهها باید برنامههای آموزشی خود را بازنگری کرده و مهارتهای عملی و کاربردی را در برنامههای درسی خود بگنجانند. همکاری نزدیک با صنایع و کسبوکارها، ارائه دورههای کارآموزی و پروژههای واقعی، و ایجاد فرصتهای یادگیری تجربی میتواند به دانشجویان کمک کند تا مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار را کسب کنند. این رویکرد میتواند اعتماد کارفرمایان به فارغالتحصیلان جدید را افزایش داده و به اشتغالزایی و توسعه اقتصادی کمک کند.
چلچله؛ پلی به سوی استخدام در صنعت معدن
در این میان، طرح چلچله که توسط شرکت بینالمللی اسمیران راهاندازی شده، نمونهای موفق از این گونه برنامههاست. چلچله با تمرکز بر آموزش تخصصی در حوزه معدن، فرصتی منحصر بهفرد برای علاقهمندان به کار در این صنعت فراهم میآورد.
طرح چلچله بهگونهای طراحی شده که شرکتکنندگان همزمان با دریافت آموزشهای عملی و تئوریک، بهصورت تضمینی استخدام شوند. این برنامه با هدف پرورش نیروی ماهر و ارتقای دانش و مهارتهای تخصصی اجرا میشود. آموزشهای تخصصی این طرح در دو شهر تهران و یزد برگزار میشود و شامل مباحث تکنیکی و عملی مرتبط با معدن و صنایع پایین دست فولاد است. پس از گذراندن دورههای آموزشی، شرکتکنندگان علاوه بر دریافت گواهینامه معتبر، تحت حمایت و پشتیبانی یک ساله نیز قرار میگیرند.
چلچله با فراهم کردن حقوق پایه و بیمه در طول دوره آموزشی، انگیزهای قوی برای شرکتکنندگان ایجاد میکند و به آنها کمک میکند تا بدون دغدغه مالی به یادگیری بپردازند. همچنین، پشتیبانی مستمر و ارزیابی عملکرد شرکتکنندگان در طول دوره آموزشی، کیفیت آموزش را تضمین میکند و اطمینان حاصل میشود که نیروهای تربیتشده واقعاً مهارتهای لازم را کسب کردهاند.
بنابراین، عدم اعتماد به افراد بدون سابقه کار و نپذیرفتن آنها در مصاحبههای شغلی، نه تنها به این افراد آسیب میزند، بلکه جامعه و اقتصاد کشور را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. با ایجاد برنامههای آموزشی مناسب و فراهم کردن فرصتهای کارآموزی و حمایت از نیروهای جوان، میتوان از توانمندیها و پتانسیلهای این نیروها بهرهبرداری کرد و به رشد و توسعه پایدار سازمانها و جامعه کمک نمود. طرحهایی مانند چلچله نشان میدهند که اعتماد به جوانان و سرمایهگذاری در آموزش و توسعه آنان، کلید موفقیت و پیشرفت در بازار کار است.